فکر امروزم این بود که هزاران پیامبر و رهبر و اندیشمند از ابتدای تاریخ تا کنون آمده اند و سعی کرده اند راه درست زندگی را به ما بیاموزند. خیلی مفاهیم در بین آن ها مشترک است مثلا: آزار نرساندن به دیگران و ضایع نکردن حق آن ها.
این ها مهم است که در زندگی به کار بگیریم ولی برای یافتن آن راز اصلی زندگی، خودمان باید مسیری را طی کنیم. مسیری از خودشناسی که آموختنی نیست بلکه زیستنی است. هر کسی اگر بخواهد راز زندگی اش را کشف کند، باید خودش دست به کار شود و هیچ کدام از آموزه هایی که در طول تاریخ وجود داشتند، نمی توانند این راز را به او بگویند، هر کس به روش خود باید آن را بیابد و تجربه کند.
در این راه، تعلیم و یادگیری وجود ندارد، فقط عمل است و تجربه.