Mind-Games Forever

playing the

Mind-Games Forever

playing the

با همین دستان پرشوق مهربان

بی رحمانه به خاکت می سپارم...

ابرها برای من کنار می روند،

مهتاب سفید بر پوستم می تابد

خیالم به پرواز در می آید

بی رحمانه به بادت می سپارم...

در دلم خورشیدی کوچک متولد می شود

در سردترین روز سال

کوله بار غم را زمین گذاشته

به خاکت می سپارم

باشد که این خاک، حافظ تن بی امید تو باشد...

بی امید به حقیقت عشق

بی ایمان به تپش قلب ها

به باد می سپارمت...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد