Mind-Games Forever

playing the

Mind-Games Forever

playing the

الان احساس خوبی دارم چون دیشب خواب تو را دیدم. برگشته بودی آمده بودی خانه ما چقدر حرف برای گفتن داشتیم. وقت زیاد داشتیم. رنگ هایت توی خواب به همان قشنگی بودند. انگار تمام شده بود دوره تنگی و بی آزادی. چه عجیب آمدنت به خوابم روز من را میسازد.

باز هم تشریف بیاور. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد